شخص و شخصیت
علت محذثه اون علتی هست که باعث ایجاد یک شی میشه
و علت مبقیه علتی که موجب بقای اون شی بعد از ایجاد اون میشه
و البته میشه یک علت هم موجب ایجاد و هم موجب بقای یک شی باشه
2.برای هر فرد 2 مسئله موجود هست: یک شخص و یک شخصیت.
شخص همون پیکره جسمانی و ظاهری و فیزیکی انسان هست
ولی شخصیت مانند جسم دیده و لمس نمیشه...
پس برای هر فرد هم 2 تولد هست : یک تولد شخصی و یک تولد شخصیت.
تولد شخصی زمانی هست که یک نفر به دنیا می آید و تولد شخصیتی زمانی هست که شخصیت او ظهور و پیدامیکنه . مثلا ممکنه 1 نفر بعد از 50 سالگی شخصیتش بروز پیدا کنه و حتی بعضی ها هم هیچ وقت.
حالا این مطالب رو اگه با چند تا روایت مطابقت بدیم یه چیز جالبی از توش درمیاد:
همه این روایت رو در مورد امام حسین شنیدید:
از پیامبر اکرم : حسین منی و انا منه.
در مورد قسمت اول روایت : حسین از من است. خوب این از ظاهرش یعنی اینکه مجرای وحودی او در این جهان من هستم... همانطور که پیامبر در مورد حضرت زهرا می فرمایند فاطمه پاره تن من است... و یعنی اینکه تولد شخصی این حضرات از طریق پیامبر اکرم صل الله علیه واله است...
اما قسمت دوم روایت:
"من از او هستم"
این شاید از لحاظ ظاهری یعنی اینکه من خیلی علاقه به ایشون دارم ولی در واقع منظور ایشون این نبوده. یعنی درست است که از نظر شخصی من علت وجودی حسین علیه السلام هستم اما از نظر شخصیتی اون علت بقای من هست!!
یعنی من علت محدثه او در این عالم هستم ولی اون علت مبقیه ی شخصیت من در این عالم است!
در تاریخ در مورد حضرت موسی آمده که ایشون ابتدا در مصر بود و بعد از آنجا به سمت مدین رفتند تاوقتی از مصر بیرون نرفته بودند بااینکه از انبیا بودند اما هنوز رسول الهی نشده بودند که موظف به تبلیغ دین الهی باشن اما وقتی به مدین رسیدند..
وقتی به مدین رسیدند خداوند مقام رسالت را به ایشون داد. یعنی تولد شخصیتی ایشون به عنوان یک رسول اولوالعزم د رمدین اتفاق افتاد نه در مصر!
قرآن حضرت موسی را قبل از تولد شخصیتیش این جوری بیان می کنه :"فخرج منها خائفا یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین"
و وقتی به مدین وارد میرسد تولد شخصیت او را این طور بیان میکنه :" و لما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی ان یهدینی سواالسبیل"...
حالا یه نکته جالب دیگه اینکه
امام حسین وقتی در آخر ماه رجب به سمت مکه حرکت کرد هنگام خروج این آیه را تلاوت کردند:فخرج منها خائفا یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین"
یعنی هنوز تا اون موقع شخصیت ایشون بروز پیدا نکرده بوده...
اما وقتی در 3 شعبان وارد مکه شدند این آیه را تلاوت کردند :و لما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی ان یهدینی سواالسبیل"
....
یعنی اینجاست که شخصیت جدید حسین علیه السلام متولد میشه!
و این شخصیت هست که علت مبقیه ی پیامبر اکرم و رسالت اوست!!
و عجیب اینکه تولد شخصی و شخصیتی حسین علیه السلام در یک روز و آن هم سوم شعبان بوده است!!! و این کمتر در تاریخ دیده میشود.......
روزی
حضرت موسی ـ علیه السلام ـ از كنار كوهی عبور میكرد، چشمهای در آنجا
دید، از آب آن وضو گرفت، به بالای كوه رفت، و مشغول نماز شد. در این هنگام
دید اسبسواری كنار چشمه آمد و از آب آن نوشید، و كیسهاش را كه پر از
درهم بود از روی فراموشی در آنجا گذاشت و رفت. پس از رفتن او، چوپانی كنار
چشمه آمد (تا از آب چشمه بنوشد) چشمش به كیسه پول افتاد، آن را برداشت و
رفت. سپس پیرمردی خسته، كه بار هیزمی برسر نهاده بود كنار چشمه آمد، بار
هیزمش را بر زمین گذاشت و به استراحت پرداخت. 







پيامبر اكرم فرمود:راه دور شدن از دوزخ و نزديك شدن به بهشت اين است كه سخن به منطق عدل گويي و مازاد دارايي خود را انفاق كني.روزي عربي صحرانورد نزد پيامبراعظم(ص) آمد و از او درباره عملي پرسيد كه وي را به بهشت نزديك و از دوزخ دورش سازد.
هیئت سیاهپوشان امام حسین قم