نتایج چهارمین دوره انتخابات شورای هیئات مذهبی قم

 در این انتخابات كه جمعه سوم آبان در سازمان تبلیغات اسلامی استان قم برگزار شد 13 نفر به عنوان اعضای اصلی و پنج نفر به عنوان اعضای علی البدل انتخاب شدند. اعضای شورای هیئات مذهبی به مدت چهار سال در این تشكل مذهبی فعالیت خواهند كرد

آقای محمدرضا سیرلانی مداح محترم هیئت سیاهپوشان که از کاندیداهای این انتخابات بود توانست با کسب آرا، مجددا بعنوان عضو شورای هیئات مذهبی انتخاب شود که از طرف مسئولین و اعضاء هیئت سیاهپوشان صمیمانه به ایشون تبریک میگوییم

اسامی اعضای اصلی:
جواد اشعری 202 رای
سید محمد چهل اخترانی 199 رای
محمدعلی بختیاری‌زاده 158 رای
حسن رونده 129 رای
محمدرضا سیرلانی 122 رای
سید جواد آل احمد 121 رای
محمود هوشنگی دلیرپور 120 رای
علی محمد زارع 106 رای
مجتبی اكبرزاده 106 رای
علیرضا حضرتی 104 رای
ابراهیم سانی خانی 99 رای
حسین آمره‌ای 98 رای
مهدی نیك‌زاد 96 رای

اسامی اعضای علی البدل:
حسنعلی بزرگ قمی 91 رای
محسن فرجی 90 رای
حسن گلفشان 80 رای
مهدی رشیدی ابرقویی 68 رای
محمد بیطرفان 63 رای

شخص و شخصیت

1.علما وقتی راجع به بحث علل صحبت می کنن یه نتیجه کلی می گیرن: اینکه علت ها به دو بخش تقسیم میشن: علت محدثه و دو علت مبقیه
علت محذثه اون علتی هست که باعث ایجاد یک شی میشه
و علت مبقیه علتی که موجب بقای اون شی بعد از ایجاد اون میشه
و البته میشه یک علت هم موجب ایجاد و هم موجب بقای یک شی باشه
2.برای هر فرد 2 مسئله موجود هست: یک شخص و یک شخصیت.
شخص همون پیکره جسمانی و ظاهری و فیزیکی انسان هست
ولی شخصیت مانند جسم دیده و لمس نمیشه...
پس برای هر فرد هم 2 تولد هست : یک تولد شخصی و یک تولد شخصیت.

تولد شخصی زمانی هست که یک نفر به دنیا می آید و تولد شخصیتی زمانی هست که شخصیت او ظهور و پیدامیکنه . مثلا ممکنه 1 نفر بعد از 50 سالگی شخصیتش بروز پیدا کنه و حتی بعضی ها هم هیچ وقت.

حالا این مطالب رو اگه با چند تا روایت مطابقت بدیم یه چیز جالبی از توش درمیاد:
همه این روایت رو در مورد امام حسین شنیدید:
از پیامبر اکرم : حسین منی و انا منه.
در مورد قسمت اول روایت : حسین از من است. خوب این از ظاهرش یعنی اینکه مجرای وحودی او در این جهان من هستم... همانطور که پیامبر در مورد حضرت زهرا می فرمایند فاطمه پاره تن من است... و یعنی اینکه تولد شخصی این حضرات از طریق پیامبر اکرم صل الله علیه واله است...
اما قسمت دوم روایت:
"من از او هستم"
این شاید از لحاظ ظاهری یعنی اینکه من خیلی علاقه به ایشون دارم ولی در واقع منظور ایشون این نبوده. یعنی درست است که از نظر شخصی من علت وجودی حسین علیه السلام هستم اما از نظر شخصیتی اون علت بقای من هست!!
یعنی من علت محدثه او در این عالم هستم ولی اون علت مبقیه ی شخصیت من در این عالم است!
در تاریخ در مورد حضرت موسی آمده که ایشون ابتدا در مصر بود و بعد از آنجا به سمت مدین رفتند تاوقتی از مصر بیرون نرفته بودند بااینکه از انبیا بودند اما هنوز رسول الهی نشده بودند که موظف به تبلیغ دین الهی باشن اما وقتی به مدین رسیدند..
وقتی به مدین رسیدند خداوند مقام رسالت را به ایشون داد. یعنی تولد شخصیتی ایشون به عنوان یک رسول اولوالعزم د رمدین اتفاق افتاد نه در مصر!
قرآن حضرت موسی را قبل از تولد شخصیتیش این جوری بیان می کنه :"فخرج منها خائفا یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین"
و وقتی به مدین وارد میرسد تولد شخصیت او را این طور بیان میکنه :" و لما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی ان یهدینی سواالسبیل"...
حالا یه نکته جالب دیگه اینکه
امام حسین وقتی در آخر ماه رجب به سمت مکه حرکت کرد هنگام خروج این آیه را تلاوت کردند:فخرج منها خائفا یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین"
یعنی هنوز تا اون موقع شخصیت ایشون بروز پیدا نکرده بوده...
اما وقتی در 3 شعبان وارد مکه شدند این آیه را تلاوت کردند :و لما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی ان یهدینی سواالسبیل"
....
یعنی اینجاست که شخصیت جدید حسین علیه السلام متولد میشه!
و این شخصیت هست که علت مبقیه ی پیامبر اکرم و رسالت اوست!!
و عجیب اینکه تولد شخصی و شخصیتی حسین علیه السلام در یک روز و آن هم سوم شعبان بوده است!!! و این کمتر در تاریخ دیده میشود.......

« ویژه نامه شهادت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام و لیالی قدر»

 

 

 

برای دسترسی به مطلب مورد نظر به روی عنوان آن کلیک کنید تا به صفحه موردنظر منتقل شوید.

 

زندگی نامه حضرت علی (ع)

 حقیقت شب قدر

تفسير سوره قدر از تفسير الميزان علامه طبابايي

رابطه شب قدر با امام عصر ارواحنا فداه
شهادت امام على (عليه السلام)

نجف اشرف، پناهگاه بی پناهان

شعبانیه

قدم هایت بوسه گاه چشمهایمان ای گل نرگس ،

جشن میلادت کاش به ضیافت ظهور می پیوست.

میلاد نرگس پنهان مبارک

میلاد

میلاد با سعادت

امام حسین(ع)

 حضرت اباالفضل (ع)

امام سجاد(ع)


مبارک باد

برای دیدن سایز اصلی روی عکس کلیک کنید

جلسه هفته دوم خرداد

دانلود مراسم هفته دوم خرداد

شنبه ۱۸/۰۳/۱۳۹۲

رضا سیرلانی - روضه

رضا سیرلانی - سنگین- ترکی

رضا سیرلانی - سنگین - دنیا زیره پامونه

حسن عطایی - سنگین - چشمام میون هیئت

حسن عطایی - شور - برای حسین

حسن عطایی - شور - موسی ین جعفر(ع)

 

دانلود برنامه شب دوم زینبیه 92

دانلود برنامه شب دوم زینبیه

مداحی و روضه خوانی حاج شهزاد عیسی پور

قسمت اول شعر سرایی حاج حسین غفاری

قسمت دوم شعر سرایی حاج حسین غفاری

اصلا حسين جنس غمش فرق مي‌كند

اصلا حسين جنس غمش فرق مي‌كند
اين راه عشق، پيچ و خمش فرق مي‌كند

اينجا گدا هميشه طلبكار مي‌شود
اينجا كه آمدي كرمش فرق مي‌كند

شاعر شدم براي سرودن برايشان
اين خانواده محتشمش فرق مي‌كند

"صد مرده زنده مي‌شود از ذكر يا حسين"
عيساي خانواده دمش فرق مي‌كند!

از نوع ويژگيِ دعا زير قبه‌اش
معلوم مي‌شود حرمش فرق مي‌كند

تنها نه اينكه جنس غمش، جنس ماتمش
حتي سياهي علمش فرق مي‌كند

با پاي نيزه روي زمين راه مي‌رود
خورشيد كاروان قدمش فرق مي‌كند

من از "حسينُ منّي" پيغمبر خدا
فهميده‌ام حسين همه‌اش فرق مي‌كند!

علی زمانیان

زندگینامه امام محمد باقر(ع)

نام مبارك امام پنجم محمد بود . لقب آن حضرت باقر يا باقرالعلوم است ,بدين جهت كه : درياى دانش را شكافت و اسرار علوم را آشكارا ساخت . القاب ديگرى مانند شاكر و صابر و هادى نيز براى آن حضرت ذكر كردهاند كه هريك بازگوينده صفتى از صفات آن امام بزرگوار بوده است . كنيه امام ابوجعفر بود . مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبى ( ع )است . بنابراين نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اكبر حضرت امام حسن ( ع )و از سوى پدر به امام حسين ( ع ) ميرسيد . پدرش حضرت سيدالساجدين , امام زين العابدين , على بن الحسين ( ع ) است . تولد حضرت باقر ( ع ) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57 هجرى در مدينه جانگداز كربلا همراه پدر و در كنار جدش حضرت سيدالشهداء كودكى بود كه به چهارمين بهار زندگيش نزديك ميشد . دوران امامت امام محمد باقر ( ع ) از سال 95 هجرى كه سال درگذشت امام زين العابدين ( ع ) است آغاز شد و تا سال 114 ه . يعنى مدت 19 سال و چند ماه ادامه داشته است .
ادامه نوشته

زندگينامه حضرت امام جواد (ع)

زندگينامه امام جواد (ع)

حضرت امام محمد تقي جوادالأئمه (ع )

امام نهم شيعيان حضرت جواد (ع ) در سال 195هجري در مدينه ولادت يافت .
نام نامي اش محمد معروف به جواد و تقي است .
القاب ديگري مانند : رضي و متقي نيز داشته ، ولي تقي از همه معروفتر مي باشد . مادر گرامي اش سبيکه يا خيزران است که اين دو نام در تاريخ زندگي آن حضرت ثبت است .
امام محمد تقي (ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود . پس از شهادت جانگداز حضرت رضا عليه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال يافت .
مأمون خليفه عباسي که همچون ساير خلفاي  بني عباس از پيشرفت معنوي و نفوذ باطني امامان معصوم و گسترش فضايل آنها در بين مردم هراس داشت ، سعي  کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خويش قرار دهد .
" از اينجا بود که مأمون نخستين کاري که کرد ، دختر خويش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد ، تا مراقبي  دايمي و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد . رنجهاي دايمي که امام جواد (ع ) از ناحيه اين مأمور خانگي  برده است ، در تاريخ معروف است " .

ادامه نوشته

صفات شيعه در كلام امام رضا (ع)

صفات شيعه در كلام امام رضا (ع)

 منابع: کتاب انديشه در اسلام  

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 حضرت رضا، عليه‏السلام، درباره صفات شيعه می فرمايند:

«شيعتنا الذين يقيمون الصلاه ويؤتون الزكاه ويحجون البيت الحرام و يصومون شهر رمضان ويوالون أهل البيت و يتبرئون من أعدائنا أولئك أهل الايمان و التقى ...». «1»
ادامه نوشته

دهه کرامت

دهه کرامت، دهه اول ماه ذی‌العقده است و آغازش با ولادت حضرت معصومه (علیهااالسلام) و پایانش با ولادت حضرت ابوالحسن علی بن موسی‌الرضا(علیه السلام) می‌باشد. این دهه یادآور بسیاری از مطالب عالی و مفاهیم بلند و سازنده و ارزشمند است. دهه کرامت یادآور لطیف‌ترین علائق و مهر و وفاهای کم‌نظیر یک خواهر نسبت به مقام شامخ و معنوی برادر است.

مهر و وفایی که خواهر مهربان و دلداده را به هجرت وادار نموده و غربت و بیماری و مرگ در فصل جوانی را برای او آسان کرده است.

مهربانی که جز در مورد امام حسین و حضرت زینب (علیهما‌السلام) سابقه ندارد.

ادامه نوشته

شعری بسیار زیبا از سید امیرحسین میرحسینی

خواب دیدم خواب اینکه مرده ام

 خواب دیدم خسته و افسرده ام
 روی من خروارها از خاک بود
 وای قبر من چه وحشتناک بود بود
 تا میان گور رفتم دل گرفت
 قبر کن سنگ لحد را گل گرفت
ناله می کردم ولیکن بی جواب
 تشنه بودم تشنه یک جرعه آب
 بالش زیر سرم از سنگ بود
غرق وحشت سوت و کور و تنگ بود
 خسته بودم هیچ کس یارم نشد
زان میان یک تن خریدارم نشد
 هرکه آمد پیش حرفی رااند و رفت
 سوره حمدی برایم خواند و رفت
نه شفیقی نه رفیقی نه کسی
ترس بود و وحشت و دلواپسی
آمدند از راه نزدم دو ملک
تیره شد در پیش چشمانم فلک
یک ملک گفتا بگو نام تو چیست
 آن یکی فریاد زد رب تو کیست
 ای گنهکار سیه دل بسته پر
 نام اربابان خود یک یک ببر
 در میان عمر خود کن جستجو
 کارهای نیک و زشتت را بگو
 ما که ماموران حق داوریم
 نک تو را سوی جهنم می بریم
 دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود
 دست و پایم بسته در زنجیر بود
 نا امید از هر کجا و دلفکار
می کشیدندم به خفت سوی نار
 ناگهان الطاف حق آغاز شد
 از جنان درهای رحمت باز شد
 مردی آمد از تبار آسمان
 نور پیشانیش فوق کهکشان
 چشمهایش زندگانی می سرود
درد را از قلب آدم می زدود
 گیسوانش شط پر جوش و خروش
 در رکابش قدسیان حلقه بگوش
 صورتش خوزشید بود و غرق نور
 جام چشمانش پر از شرب طهور
 لب که نه سرچشمه آب حیات
 بین دستش کائنات و ممکنات
 خاک پایش حسرت عرش برین
 طره یی از گیسویش حبل المتین
 بر سرش دستار سبزی بسته بود
 بر دلم مهرش عجب بنشسته بود
 در قدوم آن نگار مه جبین
 از جلال حضرت عشق آفرین
 دو ملک سر را به زیر انداختند
 بال خود را فرش راهش ساختند
غرق حیرت داشتند این زمزمه
آمده اینجا حسین فاطمه
 صاحب روز قیامت آمده
گویی بهر شفاعت آمده
 سوی من آمد مرا شرمنده کرد
 مهربانانه به رویم خنده کرد
 گفت آزادش کنید این بنده را
 خانه آبادش کنید این بنده را
 اینکه اینجا این چنین تنها شده
کام او با تربت کن وا شده
 مادرش او را به عشقم زاده است
 گریه کرده بعد شیرش داده است
 بارها بر من محبت کرده است
سینه اش را وقف هیئت کرده است
 اینکه می بینید در شور است و شین
 ذکر لالائیش بوده یاحسین(ع)
 دیگران غرق خوشی و هلهله
دیدم او را غرق شور و هروله
 با ادب در مجلس ما می نشست
 او به عشق من سر خود را خود را شکست
 سینه چاک آل زهرا بوده است
چای ریز مجلس ما بوده است
 خویش را در سوز عشقم آب کرد
 عکس من را بر دل خود قاب کرد
 اسم من راز و نیازش بوده است
 خاک من مهر نمازش بوده است
 پرچم من را بدوشش می کشید
 پا برهنه در عزایم می دوید
 اقتدا به خواهرم زینب نمود
 گاه میشد صورتش بهرم کبود
بارها لعن امیه کرده است
 خویش را نذز رقیه کرده است
 تا که دنیا بوده از من دم زده
 او غذای روضه ام را هم زده
 اینکه در پیش شما گردیده بد
 جسم و جانش بوی روضه می دهد
 حرمت من را به دنیا پاس داشت
 ارتباطی تنگ با عباس داشت
 نذر عباسم به تن کرده کفن
 روز تاسوعا شده سقای من
 گریه کرده چون برای اکبرم
با خود او را نزد زهرا می برم
 هر جه باشد او برایم بنده است
 او بسوزد صاحبش شرمنده است
 در قیامت عطر و بویش و بویش میدهم
پیش مردم آبرویش میدهم
 باز بالاتر بروز سرنوشت
 میشود همسایه من در بهشت
 آری آری هرکه پا بست من است
نامه ی اعمال او دست من است...

شعری زیبا از سید حمیدرضا برقعی

(تقدیم به بانوی  شهر آینه ها حضرت معصومه س)

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد

لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

وقتی انیس لحظه ی تنهایی ام توئی

تنها دلیل اینکه من اینجایی ام توئی

هر شب دلم قدم به قدم میکشد مرا

بی اختیار سمت حرم میکشد مرا

با شور شهر فاصله دارم کنار تو

احساس وصل میکند آدم کنار تو

حالی نگفتنی به دلم دست میدهد

در هر نماز مسجد اعظم کنار تو

با زمزم نگاه دمادم هزار شمع

روشن کننند هاجر و مریم کنار تو

تا آسمان خویش مرا با خودت ببر

از آفتاب رد شده شبنم کنار تو

در این حریم، سینه زدن چیز دیگریست

خونین تر است ماه محرم کنار تو

مادر کنار صحن شما تربیت شدیم

داریم افتخار که همشهری ات شدیم

ما با تو در پناه تو آرام می شویم

وقتی که با ملائکه همگام می شویم

بانو! تمام کشور ما خاک زیر پات

مردان شهر نوکرو زنها کنیز هات

زیبا ترین خاطره هامان نگفتنی ست

تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی ست

باران میان مرمر آیینه دیدنیست

این صحنه در برابر ایینه دیدنیست

مرغ خیال سمت حریمت پریده است

یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است

خوشبخت قوم طایفه، ما مردم قمیم

جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم

اعجاز این ضریح که همواره بی حد است

چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است

من روی حرف های خود اصرار میکنم

در مثنوی و در غزل اقرار میکنم

ما در کنار دختر موسی نشسته ایم

عمریست محو او به تماشا نشسته ایم

اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست

ما روبروی پهنه ی دریا نشسته ایم

قم سالهاست با نفسش زنده مانده است

باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم

بوی مدینه می وزد از شهر ما،بیا

ما در جوار حضرت زهرا نشسته ایم

از ما به جز بدی که ندیدی ببخشمان

از دست ما چه ها که کشیدی ببخشمان

من هم دلیل حسرت افلاک می شوم

روزی که زیر پای شما خاک می شوم...

علی علیه السلام تجلی زیباترین ها

علی علیه السلام تجلی زیباترین ها

زیباترین ولادت: شرافت ولادت در مهبط وحی و فرودگاه فرشتگان الهی؛ یعنی کعبه، تنها، افتخار اوست. زیباترین نام: نام او از نام خدا مشتق شد؛ علی.
زیباترین معلم: در محضر برترین وجود هستی زانوی آموختن بغل گرفت؛ در مکتب رسالت.
زیباترین ایثار: در شب نیرنگ کفر باوران برای قتل پیامبر، او بود که شجاعانه شمشیرها را انتظار کشید.
زیباترین عبادت: غرق در بحر دلدادگی، بی خود از خود، تیر را این هنگام باید از پای او بیرون کشید.
زیباترین حماسه: بدر، احد، خیبر، خندق؛ کدام کس را یارای هماوردی با اوست.
زیباترین سخنان: سخنش فروتر از سخن خالق و فراتر از سخن مخلوق بود؛ برادر قرآن.
زیباترین شهادت: هنگام عشق بازی با خدا، در محراب بندگی!

میلاد امیرالمومنین حضرت علی(ع) مبارک باد

میلاد با سعادت و سراسر نور
حبل المتین، یعسوب الدین، امیرالمومنین حضرت علی(ع)
بر شیعیان جهان مبارک باد

علی کیست؟
در نسل ابراهیم خلیل ریشه داشت. در خانه کعبه زاده شد؛ فضیلتی که نه پیش و نه پس از او، کسی در آن شریک نبود. در دامن نبوت رشد کرد. نخستین مسلمان شد؛ اولین مردی که به رسالت ایمان آورد. در روزهای سخت و پرآشوب، یاور اسلام گشت. سایه ساری بود آرامش بخش، همراهی استوار و هم یاری فداکار. لیلة المبیت را او آفرید؛ در شب هجوم مشرکان برای قتل پیامبر در بستر ایشان آرمید. علی علیه السلام در بدر، ذوالفقار حماسه آفرین بود؛ در احد، سپر ستم زدا و در خندق، تمامی اسلام که در برابر تمامی کفر ایستاد. علی از اهل بیت بود؛ همانان که از رِجس و شرک دور بودند و از تطهیر شدگان شمرده می شدند. علی علیه السلام کسی است که خداوند درباره اش گفته است: «پیشوا و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنان که ایمان آوردند؛ همان ها که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند.» علی علیه السلام تفسیر این همه فضیلت است؛ مردی که فقط یک بار در تاریخ هستی ظهور کرد

ابن عباس از پيامبر عاليقدر اسلام (ص) روايت مى كند، كه به حضرت على بن ابى طالب (ع) فرمود: تو طريق واضح و صراط مستقيم و يعسوب دين يعنى اميرالمؤ منين مى باشى . كسيكه مى خواهد نظيرِ باد از صراط عبور كند و بدون حساب داخل بهشت شود بايد وصىّ و ولىّ و رفيق و خليفه مرا با اهل بيتم ، يعنى على بن ابيطالب (ع) و فرزندانش را دوست داشته باشد. و كسيكه ولايت آقا على بن ابيطالب (ع) را ترك نمايد داخل جهنّم خواهد شد.

به عزّت و جلال پروردگارم قسم ، على همان باب اللّه است كه چاره اى نيست جز اينكه بايد از آن درِ ولايت داخل شد؛ على بن ابى طالب صراط مستقيم است ؛ على همان كسى است كه خدا فرداى قيامت از ولايت او سؤ ال خواهد كرد.
منبع: تفسير آسان : ج 1، ص 24، نقل از شواهد التنزيل .

کاش زهرا هم زیارتگاه داشت

سیدجواد میری متخلص به «ناظر»، عضو انجمن ادبی خانه مداحان اهل بیت (علیهم‌السلام)، شعری در سوگ حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) سروده است و... .

آسمان‌ها خیره در اعجاز تو
مصطفی دارد همیشه ناز تو
قبله من، کعبه من، خانه‌ات
روح عاشق‌گشته‌ام پروانه‌ات
حجره‌ات والاتر از هفت آسمان
دوست‌دارانت ز آتش در امان
شیر میدان نبردی فاطمه
اسوه مردان مردی فاطمه

***********

دشمن تو تا به حیدر چیره شد
آسمان هفت‌عالم تیره شد
جان خود وقف ولایت کرده‌ای
با دفاع خود قیامت کرده‌ای
در میان کوچه غوغا کرده‌ای
مشت دشمن را تو خود وا کرده‌ای
بین دیوار و دری روح نبی
ناله می‌کردی علی جان یا علی

***********

ای شفابخش دل بیمارها
ای خجل از یاد تو مسمارها
مخزن اسرار حیدر سینه‌ات
روح پاکی‌ها دل آیینه‌ات
ای خدای عشق، ای عشق علی
روز و شب گویم به آوای جلی
روز و شب گویم به صد شور و نوا
تا رسد این گفته بر عرش خدا

 ***********
«کاش از قلبم به قلبش راه داشت»
کاش زهرا هم زیارتگاه داشت
کاش از شوقم چنان مرغ سحر
می‌زدم گرد مزارش بال و پر
می‌پریدم تا کنار تربتش
می‌شنیدم ناله‌های غربتش

علی جان، حلالم کن

علی جان، حلالم کن!


ممکن است در برخی اذهان این سؤال مطرح شود که آیا براستی حضرت فاطمه (علیها السلام) پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مورد اذیت و ستم قرار گرفت؟


حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

جواب این سؤال با مراجعه به کتب معتبر تاریخ از مورخان شیعه و سنی که وقایع پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را به گونه‌ای کاملاً مفصل و با تمام جزئیات آن ضبط کرده‌اند، مشخص می‌شود.(1)  این کتب به گونه‌ای روشن‌تر از آفتاب ارائه کرده‌اند که آن حضرت در تمام مدت عمر کوتاه خود پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پیوسته از ظلم و ستمهای متصدیان حکومت در حال شکایت بوده است.

اگر یک نگاه گذرا به خطابه آتشین و پر سوز و گداز آن یگانه یادگار رسول خدا در مسجد مدینه و در مجمع عمومی مهاجرین و انصار بیندازیم(2)، می‌ببینیم که رئیس حکومت را چگونه به صحنه محاکمه کشیده و با خطابهای تند و عتاب آمیز، او را مورد سرزنش قرار می‌دهد. در این هنگام یک سؤال در ذهن نقش می‌بند. آیا اینگونه سخن گفتن حاکی از آزردگی خاطر از ظلم خلیفه اول و اظهار خشم بر او و هوادارانش نیست؟ در حالیکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: "خشم و رضای فاطمه، سبب خشم و رضای خداست."(3)

یعنی آن کسی که مغضوب فاطمه است، مورد غضب خداست و مغضوب خدا حق حاکمیت بر امت اسلامی را ندارد...

آن خطابه، کار خود را کرد و همچون صاعقه بر سر خلیفه اول و هوادارانش فرود آمد و افکار عمومی را علیه دستگاه حاکم متشنج ساخت. اما پس از ایراد خطابه در مسجد، وقایع دردناک دیگری پیش آمد و آن ودیعه الهی، بستری شد ...

... امیرالمؤمنین (علیه السلام) احساس کرد که همسرش سخنانی محرمانه دارد و می‌خواهد اتاق، خلوت باشد. به زنهایی که حاضر بودند، دستور داد از اتاق خارج شوند. آمد و کنار بستر زهرا (علیها السلام) نشست. سر زهرا (علیها السلام) را از روی بالش بلند کرد و به سینه‌اش چسبانید و فرمود: "عزیزم! بگو، هرچه درد دل داری برای من بگو."

عرض کرد: "ای پسر عموی عزیزم! من رفتنی هستم. ساعتی پیش، پدرم را در خواب دیدم، به من فرمود: دخترم! بیا؛ من اشتیاق دیدار تو را دارم. اینک من حرف اولم اینست که آیا در طول این مدتی که با شما بوده‌ام، یک حرف دروغ از من شنیده‌اید؟ یک نافرمانی کوچک از من مشاهده کرده‌اید؟ (یعنی اگر دیده و شنیده‌اید، اکنون حلالم کنید.)

وصیت من اینست که مرا شبانه تجهیز کن، نمی‌خواهم احدی از اینان که به من ستم کردند، از تجهیزم آگاه گردند. خودت شب غسلم بده و کفن بر من بپوشان و نماز بر من بخوان و شب دفنم کن و پس از دفنم کنار قبرم بنشین و برای من تلاوت قرآن کن

امیرالمؤمومنین (علیه السلام) از شنیدن این سخن سخت دگرگون شد و اشک از دیدگانش جاری گشت و فرمود: "معاذ الله؛ تو بزرگتر از این بودی که دروغی بر زبانت جاری شود و نافرمانی از تو مشاهده گردد."

آنگاه فرمود: "بچه های من(4) خردسالند و بی‌مادر می‌شوند. هر مردی احتیاج به زن دارد و بعد از من ازدواج خواهید کرد. از شما می‌خواهم با "امامه" دختر خواهرم زینب ازدواج کنید که با بچه‌های من مهربان‌تر از دیگران است.

سپس عرض کرد: "وصیت من اینست که مرا شبانه تجهیز کن، نمی‌خواهم احدی از اینان که به من ستم کردند، از تجهیزم آگاه گردند. خودت شب غسلم بده و کفن بر من بپوشان و نماز بر من بخوان و شب دفنم کن و پس از دفنم کنار قبرم بنشین و برای من تلاوت قرآن کن."

حضرت علی علیه السلام

در همان حال که سر بر سینه علی داشت، گفت: "السلام علی جبرئیل، السلام علی رسول الله"؛ و روح از بدن مقدسش به پرواز درآمد و به عالم قدس ارتحال یافت و چراغ خانه علی خاموش شد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) آهسته سرش را روی بالش گذاشت. کودکان بی‌مادر آمدند و خود را روی پیکر بی‌روح مادر انداختند. حسن روی سینه مادر افتاده بود و می‌بوسید و می‌گفت: "مادر! من حسنم، با من حرف بزن." حسین آمد و پایین پای مادر نشست. پاهای مادر را در بغل گرفته، می‌بوسید و می‌گفت: "مادر! من حسین توام، با من حرف بزن؛ نزدیک است جان از بدنم مفارقت کند."

صدای شیون از خانه امیرالمؤمنین (علیه السلام) بلند شد. ساعات اول شب بود. مردم که از شدت بیماری زهرا (علیها السلام) آگاه بودند، انتظار چنین واقعه‌ای را داشتند و لذا صدای گریه از این خانه به آن خانه منتقل شد و شهر مدینه یکجا تکان خورد و مبدل به عزا خانه شد.

به فرموده محدث قمی (ره)، "اهل مدینه یک صدا فریاد کشیدند؛ آن چنان که گویی مدینه می‌خواهد از جا کنده شود" .(5) 

 

پی نوشت ها:

1-   در میان مورخین و محدثان مشهور اسلامی نمونه‌های متعددی برای این موضوع ذکر شده است. به عنوان نمونه پس از آنکه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با روایتی ساختگی از جانب ابوبکر مواجه شد که مخالف صریح آیات قرآن کریم بود و تنها برای محروم ساختن آن حضرت از حق خویش ساخته شده بود، سخت بر آشفت و بر خلیفه اول خشمگین شد. تا جایی که بر طبق نقل بزرگان اهل سنت نظیر بخاری، احمد حنبل، ابن سعد، ابن اثیر، ابن کثیر و...، تا پایان عمر با او سخن نگفت و از او رویگردان بود: صحیح بخاری، جلد 4، صفحه 42 – مسند احمد، جلد 1، صفحه 6 – طبقات الکبری، جلد 8، صفحه 28 – البدایة و النهایة، جلد 5، صفحه 306 و ...

2- این خطبه را که به "خطبه فدکیه" مشهور است، هم علمای شیعه و هم علمای اهل سنت در کتب خویش نقل نموده‌اند.

3- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): "یا فاطمة! إن الله لیغصب لغضبک و یرضی لرضاک"

منابع اهل تسنن: مستدرک صحیحین، جلد 3، صفحه 154 - تاریخ مدینه، دمشق، جلد 3، صفحه 156 – أسد الغابة، جلد 5، صفحه 522 – الإصابة، جلد 8، صفحه 265 و ...

منابع شیعه: مناقب (ابن شهر آشوب)، جلد 3، صفحه 107 - امالی شیخ طوسی، صفحه 427 – کشف الغمة، جلد 2، صفحه 85 و ...

4-فاطمه زهرا (سلام الله علیها) چهار فرزند داشت که در آن زمان بزرگترینشان 8 ساله و کوچکترینشان 4 ساله بودند.

5-"فصاحت أهل المدینة صیحة واحدة، کادت المدینة أن تتزعزع" (بیت الأحزان، صفحه 78)


منبع:

سلسله مباحث معارفی "صفیر هدایت"، تألیف آیت الله ضیاء آبادی (با اندکی تصرف)

اجر رسالت نبی مکرم اسلام - آیات فاطمی



در شأن دختر رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله آیات بسیاری نازل شده است. در این نوشتار تنها به چند نمونه بارز آن اشاره می شود


حضرت فاطمه زهرا

آیه مباهله

یکی از آیاتی که در فضیلت حضرت زهرا سلام الله علیها نازل شده است و به اتفاق شیعه و سنی در شأن پنج تن است آیه مباهله است:

فَمَنْ حَاجَّكَ‏ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبینَ. (1)

 

جریان مباهله‏ با نصاراى نجران

ابن عباس داستان مسیحیان نجران را چنین بیان كرده است: عدّه‏اى از علماى مسیحى به ریاست اسقف خویش كه نامش «عبد المسیح» بود در مدینه به حضور مصطفى صلى اللَّه علیه و آله رسیدند، و پرسیدند: یا محمد! از صاحب ما عیسى مسیح علیه السّلام یاد مى‏كنى، بیان كن كیفیت خلقت او چگونه بود؟ مصطفى صلى اللَّه علیه و آله منتظر ماند تا جبرئیل نازل شد و آیه‏ إِنَّ مَثَلَ عِیسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ‏ را بر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله قرائت كرد.

چون مسیحیان لجاجت كردند، دستور مباهله از جانب پروردگار صادر شد و پیامبر صلى اللَّه علیه و آله را مأمور به مباهله و ملاعنه كرد. مسیحیان نیز براى ملاعنه و مباهله آماده شدند.

مصطفى صلى اللَّه علیه و آله دست على علیه السّلام، فاطمه علیها السّلام، حسن علیه السّلام و حسین علیه السّلام را گرفت و به وعده‏گاه آورد و فرمود: اللّهم هؤلاء ابناؤنا و نساؤنا و انفسنا.

چون مصطفى صلى اللَّه علیه و آله آماده مباهله شد، سیّد مسیحیان گفت: با عظمتى كه این پنج تن دارند ما هرگز با آنان مباهله نمى‏كنیم زیرا بیم هلاك ما وجود دارد.

پس با آن حضرت مصالحه كرده، حاضر به پرداخت جزیه سالانه شدند. در همان هنگام رئیس آنان گفت: به خدا سوگند اگر این پنج تن با ما مباهله و ملاعنه مى‏كردند احدى از ما باقى نمى‏ماند و خداوند ظالمان را هلاك مى‏كرد. (2)

(ای پیامبر)بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى‏كنم جز دوست‏داشتن نزدیكانم‏ [اهل بیتم‏]؛ و هر كس كار نیكى انجام دهد، بر نیكى‏اش مى‏افزاییم؛ چرا كه خداوند آمرزنده و سپاسگزار است‏. (6)

و خداى تعالى در آیه مباهله...به این مطلب تصریح فرمود: كه حسن و حسین فرزندان اویند و روشن گردد كه مقصود از زنان كه خطاب به آنان متوجه شده فاطمه علیها السّلام است كه رسول خدا (ص) در مقام مباهله و احتجاج او را خواند، و اینها كه گفته شد فضیلتى است (براى این خاندان) كه هیچ یك از امت در این فضیلت شریك آنان نگشت، و كسى هماورد و همانند آنان نشد. (3)

 

آیه تطهیر

إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهیراً . خداوند فقط مى‏خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد. (4)

شأن نزول آیه تطهیر

اهل بیت

هنگامى كه رحمت الهى نازل مى‏شد رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در حالى كه ناظر به رحمت الهى بود، مى‏فرمود: فرا خوانید نزد من! فرا خوانید نزد من! «صفیّه» پرسید: یا رسول الله! چه كسى را به حضور بطلبیم؟ فرمود: اهل بیتم را، على و فاطمه و حسن، حسین به محض اینكه به حضور مبارك شرفیاب شدند، رسول اكرم صلّى اللّه علیه و آله عباى خویش را بر روى سر آنان افكند و دستها به آسمان برافراشت و فرمود: پروردگارا! اینان اهل بیت من هستند. اینك، بر «محمّد و آل محمّد» درود فرست. خداى تعالى به جبران آنچه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله درباره اهل بیتش خواسته بود، این آیه را نازل كرد: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیراً. «حاكم» گفته: این حدیث، صحیح الاسناد است.

[مسند احمد حنبل 6/ 296] به سند خود، از «امّ سلمه» نقل كرده است، در یكى از روزها كه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در خانه من تشریف فرما بود، خدمتكار به عرض رسانید: على و فاطمه در پشت در خانه هستند و اجازه مى‏خواهند تا به حضور برسند. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خطاب به من فرمود: از اهل بیت من، فاصله بگیر.(یعنی ما را تنها بگذار) (5)

 

آیه مودت

قُلْ‏ لا أَسْئَلُكُمْ‏ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏ وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فیها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ .

(ای پیامبر) بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى‏كنم جز دوست‏داشتن نزدیكانم‏ [اهل بیتم‏]؛ و هر كس كار نیكى انجام دهد، بر نیكى‏اش مى‏افزاییم؛ چرا كه خداوند آمرزنده و سپاسگزار است‏. (6)

 

نزدیکان پیامبر اسلام کیانند؟

[زمخشرى در كشّاف‏] ذیل تفسیر آیه مودّت‏ گفته است: در روایت آمده هنگامى كه آیه مودّت نازل شد، یكى از اصحاب گفت: یا رسول اللّه! نزدیكان شما كه مودّت آنان بر ما لازم است چه كسانند؟ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در پاسخ فرمود: نزدیكان من كه مودت آنها بر شما واجب است، على و فاطمه و دو فرزند ایشان هستند.

و غذاى(خود) را با اینكه به آن علاقه(و نیاز) دارند، به«مسكین» و«یتیم» و«اسیر» مى‏دهند! (و مى‏گویند:) ما شما را بخاطر خدا اطعام مى‏كنیم، و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمى‏خواهیم!

مؤلف گوید: «فخر رازى» در «تفسیر كبیر» در ذیل آیه مودّت واقع در سوره شورى، در تعقیب روایت «كشّاف» اظهار داشت: از روایت مزبور بدست مى‏آید این چهار تن (على، فاطمه و حسنین علیهم السّلام) از نزدیكان پیغمبر اكرمند و زمانى كه‏ ثابت شد افراد یاد شده از نزدیكان پیغمبرند، باید از ویژگى خاصى برخوردار باشند و تعظیم و احترام زیادترى لازم داشته باشند. (7)

این سؤال در اذهان پیروان واقعی قرآن خودنمایی می کند که این احترام و تعظیم بعد از رسول گرامی اسلام چه شد؟

 

آیه اطعام

وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً .إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُریدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً.

و غذاى(خود) را با اینكه به آن علاقه(و نیاز) دارند، به «مسكین» و «یتیم» و «اسیر» مى‏دهند! (و مى‏گویند:) ما شما را بخاطر خدا اطعام مى‏كنیم، و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمى‏خواهیم! (8)

شأن نزول آیه اطعام

حضرت فاطمه زهرا

علمای شیعه و سنی در شأن نزول این آیه اتفاق نظر دارند. به عنوان نمونه شیخ مفید در کتاب گرانسنگ خود می نویسد: خدا این آیه را در شأن على و فاطمه و حسن و حسین نازل فرمود و ثابت كرد با آنكه غذا از هر جهت لازم براى خودشان و مورد احتیاجشان بود از آن استفاده ننمودند و به مستحق تسلیم كردند. (9)

[سیوطى از علمای اهل تسنن در الدّر المنثور] در ذیل تفسیر آیه‏ وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ ... در سوره «هل اتى» گفته است: «ابن مردویه» از «ابن عباس» روایت كرده است كه آیه ‏وَ یُطْعِمُونَ ... در شأن حضرت على بن ابیطالب علیه السّلام و حضرت فاطمه علیها السّلام، دختر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله، نازل شده است. (10)

 پی نوشت ها:
1. سوره آل عمران، آیه61
2. شواهد التنزیل،حاکم حسکانی، ترجمه احمد روحانى‏، ص 66 ناشر: دار الهدى‏ قم
3. ارشاد-ترجمه رسولى محلاتى ،ج‏1،ص 158   
4. سوره احزاب آیه 33، ترجمه آیت الله مکارم
5. فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، محمد باقر ساعدى‏، ج‏ 1، ص 371، انتشارات فیروزآبادى‏قم‏
6. سوره شوری، آیه 23، ترجمه آیت الله مکارم
7. فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت،  ج‏1، 434   
8. سوره انسان آیه 9 ترجمه آیت الله مکارم
9. ارشاد-ترجمه ساعدى خراسانى، ص  163   
10. فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج‏1 ،ص 423

سید روح الله علوی - بخش عترت و سیره تبیان

گزیده سخنان حضرت فاطمه زهرا(س)

1ـ نـرمخـویـى در مقـابل دیگـران و احتـرام به زنـان

پیامبـراكـرم (ص) فـرمـوده است: بهترین شما نرمخـوترین شما به اطرافیان و بزرگوارترین شما به زنان است. (مسند فاطمه الزهراء (س) ، ص 221)

2ـ على (ع) رهبر و پیشوا

پیامبر اكرم (ص) فرمود:

هر كه من سرپرست اویم، پس على سرپرست اوست و هر كه را من رهبر اویم ، پس على رهبر اوست. ( بهجه ، ج 1، ص 285. )

3ـ على (ع) بهترین داور

گروهى از فرشتگان درباره ی چیزى با یكدیگر مشاجره نمودند، حاكم و داورى را از بنى آدم تقاضا كردند، خداوند متعال به آنها وحى فرمود كه خـودتان انتخاب كنید و آنان على ابن ابیطالب را برگزیدند. ( بهجه ، ج 1، ص 306 )

4ـ داناترین و نخستین مسلمان

رسول خدا (ص) به مـن فرمودند: شوهر تو در دانش داناترین مردم و نخستین مرد مسلمان و در بردبارى برترین مردم است. ( بهجه، ج 1، ص 302)

5ـ كمك به ذرارى ( فرزندان ) پیامبر

پیامبر اكرم (ص) فرمود:هركسى براى فردى از فرزندان من كارى انجام دهد و بر آن كار پاداشى نگیرد. مـن پاداش دهنـده او خـواهـم بـود. ( بحـارالانوار، ج 96، ص 225)

6 ـ على و شیعیان

پیامبر خدا (ص) به على(ع) نگریست و فرمـود: این شخص و پیروانش در بهشت اند. ( احقاق الحق، ج 7، ص 308)

7 ـ شیعه على در قیامت

پیـامبـر خـدا به علـى(ع) فـرمـود: اى ابـاالحسـن ، آگـاه بـاش كه تو و پیروانت در بهشت هستید. ( احقاق الحق ، ج 7، ص 307)

8 ـ پیامبر در جمع اهل بیت

بر رسول خدا(ص) وارد شدم، جامه اى را گستراند و فرمود: بنشین. در این وقت حسن(ع) آمد ، فرمـود: نزد مادرت بنشیـن، بعداً حسیـن (ع) آمـد. فـرمـود: با اینها بنشین. پـس على (ع) آمد . فرمود: تـو نیز با اینان بنشیـن، آن گاه اطراف جامه را گرفت و روى ما انداخت.( بهجه ،ج 1، ص 277)

9ـ نتیجه صلوات بر زهراء(س)

رسـول خدا(ص) به مـن گفت: اى فاطمه هر كه بر تـو صلـوات فرستـد، خداوند او را بیـامـرزد و به مـن ، در هـر جـاى بهشت بـاشـم ملحق گـردانـد. ( بهجه ، ج 1، ص 287 )

10 ـ حجاب فاطمه

پیامبـر اكـرم (ع) همـراه بـا مرد نابینایى به خانه فاطمه(س) آمد، بلافاصله فاطمه(س) خود را كاملاً پوشاند. رسول خدا(ص) فرمود: چرا خود را پوشاندى با ایـن كه او تـو را نمى بیند؟ فاطمه (س) فرمـود: اى پیامبر خدا اگر او مرا نمـى بیند، مـن كه او را مى بینـم و او بوى مرا حس مى كند پیامبر اكرم فرمود: گواهى مى دهـم كه تو پاره دل منى . ( همان ، ج 1، ص 274.)

11 ـ نتیجه سلام و تحیت بـر رسـول خـدا و دختـرش زهـراء

پدرم در زمان حیاتش به من فرمود: هـر كه بـر مـن و تـو تا سه روز تحیت و سلام بفرستد، بهشت بر او واجب گـردد. ( همان، ج 1، ص 267)

12 ـ پیامبر ، پدر فرزندان زهرا

فـاطمه (س) از پیـامبـر اكـرم نقل كـرده كه فـرمـود:

همانا خـداوند عزوجل ذریه هر یك از فرزندان مادرى را سبب ارتباط و خـویشاوندى قرار داده كه به وسیله آن ذریه به او منسـوب مى شوند مگر فرزندان فاطمه كه مـن سـرپـرست و خـویشـاونـد آنها هستـم (و به مـن منسـوب مـى شـونـد). ( فـرائد السمطین، ج 2، ص 77)

13 ـ خوشبخت واقعى

فاطمه (س) از پیامبراكرم(ص) نقل كرده كه فرمود: این جبرئیل (ع) است كه مرا خبر مى دهد: همانا خـوشبخت واقعى كسـى است كه على را، در زندگى ام و پس ازمرگم دوست داشته باشد. ( بهجه، ج 1،ص 271)

14 ـ بخشى از خطبه زهرا (س)

حضـرت زهـرا(س) در آن سخنزانـى معروفـش در مسجـد فـرمـود:

خـداونـد ایمـان را بـراى تطهیـر شمـا از شـرك قـرار داد،

و نماز را براى پاك شدن شما از تكبر،

و زكـات را بـراى پـاك كـردن جـان و افزونـى رزقتان،

و روزه را براى تثبیت اخلاص،

و حج را براى قوت بخشیدن دین ،

و عدل را براى پیراستن دلها،

و اطاعت ما را براى نظم یافتن ملت،

و امـامت مـا را بـراى در امـان مـانـدن از تفرقه،

و جهاد را براى عزت اسلام،

و صبر را براى كمك در استحقاق مزد،

و امـر به معروف را بـراى مصلحت و منـافع همگـانـى ،

و نیكـى كـردن به پـدر و مـادر را سپـر نگهدارى از خشـم ،

و صله ارحام را وسیله ازدیاد نفرات،

و قصاص را وسیله حفظ خون ها،

و وفـاى به نذر را بـراى در معرض مغفـرت قـرار گـرفتـن ،

و به انـدازه دادن تـرازو و پیمـانه را بـراى تغییـر خـوى كـم فـروشـى،

و نهى از شـرابخـوارى را بـراى پـاكیزگـى از پلیـدى ،

و دورى از تهمت را بـراى محفـوظ مـاندن از لعنت،

و تـرك سـرقت را بـراى الزام به پـاكـدامنى ،

و شـرك را حـرام كـرد بـراى اخلاص به پـروردگـارى او ،

بنابـرایـن ، از خـدا آن گـونه كه شایسته است بتـرسید و نمیرید، مگر آن كه مسلمان باشید،

و خـدارا در آنچه به آن امر كرده و آنچه از آن بازتان داشته است اطاعت كنید،

زیرا كه "از بندگانـش ، فقط آگاهان، از خـدا مـى ترسند."( سـوره فاطر آیه28 )  (احتجاج طبرسى ، ص 99، چاپ سعید.)

15 ـ موقعیت اهل بیت در نزد خدا

خـدایـى را حمـد و سپاس گـوییـد كه به خاطـر عظمت و نـورش هر كه در آسمان ها و زمیـن است به سوى او وسیله مى جـوید، و ما وسیله او در میان مخلوقاتـش و خاصان درگـاه و جـایگـاه قـدس او و حجت غیبـى و وارث پیـامبـرانـش هستیـم. ( فـاطمه الزهـراء بهجه قلب المصطفـى، ج 1، ص 265)

16  ـ دستورالعملى جامع

در وقتى كه بستر خواب را گسترده بودم ، رسول خدا(ص) بر من وارد شد ، فرمـود:

اى فـاطمه نخـواب مگـر آن كه چهار كار را انجـام دهـى: قـرآن را ختـم كنـى، و پیامبران را شفیعت گردانى، و مؤمنیـن را از خود راضى كنى، و حج وعمره اى را به جا آورى. ایـن را فرمـود و شروع به خـواندن نماز كرد، صبر كردم تا نمازش تمام شد، گفتـم: یا رسول الله به چهار چیز مرا امر فرمودى در حالى كه بر آنها قادر نیستم آن حضرت تبسمى كرد و فرمود:

چون قل هو الله را سه بار بخوانى مثل این است كه قرآن را ختم كرده اى و چون بر من و پیامبران پیش از من صلوات فرستى، شفاعت كنندگان تو در روز قیامت خواهیـم بود، و چون براى مؤمنیـن استغفار كنى ، آنان همه از تو راضى خواهند شد، و چون بگـویـى: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر حج و عمره اى را انجام داده اى. (بهجه ، ج 1، ص 304)

17  - زیان بخل

پیامبراكرم (ص) فرمـود:از بخل ورزیدن بپرهیز، زیرا كه بخل آفتى است كه در شخص بزرگـوار نیست. از بخل بپـرهیز، زیـرا كه آن درختـى است در آتـش دوزخ كه شاخه هایـش در دنیاست و هـر كه به شاخه اى از شـاخه هـایـش درآویزد داخل جهنمـش گرداند. ( همان، ج 1، ص 266)

18  ـ نتیجه سخاوت

پیامبراكـرم (ص) به مـن گفت: بـرتـو باد سخاوت ورزیدن، زیرا كـه سخاوت درختـى از درختـان بهشت است كه شاخه هایـش به زمیـن آویخته است ، هر كه شاخه اى از آن را بگیـرد او را به سـوى بهشت مـى كشـانـد. ( بهجه، ج 1، ص 266)

19 ـ سحر خیزى

رسول خدا (ص) بر من گذشت ، در حالى كه در خواب صبحگاهى بودم، مرا با پایـش تكان داد و فرمـود: دختـرم بـرخیز شاهـد رزق و روزى پـروردگارت باش و از غافلان مباش . زیرا كه خـداوند روزی هاى مردم را بیـن طلوع فجر تا طلـوع آفتاب تقسیـم مى كند. (مسند فاطمه الزهراء، ص 219 )

20  ـ زمان استحابت دعا

رسول خدا(ص) فرمود: در روز جمعه ساعتى است كه بنده مسلمان در آن وقت چیزى از خدا نخواهد مگر آن كه خداوند به او عطا گرداند و آن وقتى است كه نیمه خـورشید به سوى مغرب نزدیك گردد. ( مسند فاطمه الزهراء ، ص 221)

نوشتاری کوتاه از زندگانی حضرت فاطمه زهرا(س)

زندگى بانوى بزرگ اسلام با آن كه در جوانى به خزان گراييد، در همان دوران كوتاه، درس هاى فراوانى براى پيروان حضرتش به جا گذاشت. يكى از اين آموزه ها كه سراسر عمر پربركت فاطمه مرضيه (س) يكصدا و همسو آن را فرياد مى كرد، اهتمام و جديت نسبت به دين بوده است.
مظلوميت با همه بخش هاى زندگى صديقه طاهره پيوند خورد، به ويژه حوادث دوران پس از رحلت پيامبر اكرم (ص) كه همچو تندبادى بر آن ياس نبى وزيد و منجر به شهادت دردناك و غم آور آن ريحانه رسول گرديد، اما همين مظلوميت هاى پيوسته نيز همگى يك جهت را نشان مى دهد و آن سوى دين دارى و پايدارى به پاى دين اصيل است.

ادامه نوشته

تسلیت ایام فاطمیه (س)

فرا رسیدن ایام سوگواری بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا(س) را خدمت همه شیعیان جهان تسلیت عرض می کنیم.

هیئت سیاه پوشان امام حسین(ع)


سالروز ازدواج رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)

 

 

دهم ربیع الاول، سالروز ازدواج رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) 

 

پیامبر (صلی الله علیه و آله) 15 سال قبل از هجرت با حضرت خدیجه کبری (علیها السلام) ازدواج نمودند (1). در احادیث منابع شیعه و اهل تسنن آمده است که حضرت خدیجه بنت خویلد بن اسد، در دانش و اطلاع به کتب زمان خود معروف بوده است.

او از زنان قریش بوده و علاوه بر کثرت اموال و املاک به عقل و کیاست نیز بر دیگران برتری داشت و در آن زمان او را «طاهره»، «مبارکه»، «سیده نسوان» و «ملکه بطحاء» می‌نامیدند. او از کسانی بود که انتظار قدوم پیامبر (صلی الله علیه و آله) را می‌کشید و همیشه از علمای آن زمان نبوت آن حضرت را جویا می‌شد.

هنگامی که خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) شرفیاب شد، نخستین سؤالی که از آن حضرت کرد، در خصوص مهر نبوت بود.

اشعار فصیح او در مدح رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و کمال محبتش به آل عبد المطلب مشهور است که گویای علم و ادب و محبت اوست. در همان روزی که آن حضرت مبعوث به رسالت شد، جناب خدیجه (علیها السلام) ایمان آورد.

حضرت خدیجه (علیها السلام) از مال خویش و میراثی که به او رسیده بود تجارت می‌نمود، چندی نگذشت که از بزرگان تجار شد، به گونه‌ای که هشتاد هزار شتر اموال تجاری او را حمل می‌کردند و هر روز اموال او زیادتر می‌شد. بر بام خانه او، قبه‌ای از حریر سبز با طناب‌های ابریشمی بود که علامت جلالت آن بانوی اول اسلام بود.

به خدا قسم! بهتر از خدیجه (علیها السلام) نصیب من نشده. او به من ایمان آورد، هنگامی که مردم کافر بودند، و تصدیق نبوت من نمود در وقتی که مردم مرا تکذیب می‌کردند، و اموال خود را در اختیار من گذارد در وقتی که مردم مرا از خود دور می‌کردند

افراد زیادی مانند، عقبه بن ابی معیط و ابن ابی شهاب که هر کدام چهار صد کنیز و غلام و خدمتکار داشتند، و نیز ابوجهل و ابوسفیان و دیگر بزرگان عرب به خواستگاری آن حضرت آمدند؛ ولی قبول نکردند. سرانجام خود حضرت خدیجه (علیها السلام)، پیشنهاد ازدواج به پیامبر (صلی الله علیه و آله) را دادند و این ازدواج با آداب و مراسم خاصی انجام شد.

 

ماحصل ازدواج

خداوند دو پسر به نام‌های قاسم و عبد الله که به آن‌ها طیب و طاهر هم می‌گفتند، و چهار دختر به نام‌های ام کلثوم و زینب و رقیه و فاطمه (علیها السلام) به آن بزرگوار عطا فرمود.

حضرت خدیجه (علیها السلام) بیست و چهار سال و یک ماه با پیامبر (صلی الله علیه و آله) زندگی کرد، و تا آن حضرت زنده بود، پیامبر (صلی الله علیه و آله) همسر دیگری اختیار نکرد.

همچنین حضرت خدیجه (علیها السلام) جمیع اموال خود را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) واگذار کرد.

 

آتش حسدم مشتعل شد

عایشه می‌گوید: کمتر اتفاق می‌افتاد که پیامبر (صلی الله علیه و آله) از خانه بیرون رود و خدیجه را به خیر و خوبی یاد نکند، چندان که یک روز آتش حسد من مشتعل شد و گفتم : یا رسول الله، تا کی خدیجه را یاد می‌کنی؟ او پیرزنی بیش نبوده! خداوند بهتر از او را (منظور خودش بوده) به تو مرحمت کرد! پیامبر (صلی الله علیه و آله) از سخن من غضبناک شدند و فرمودند: نه؛ به خدا قسم! بهتر از خدیجه (علیها السلام) نصیب من نشده. او به من ایمان آورد، هنگامی که مردم کافر بودند، و تصدیق نبوت من نمود در وقتی که مردم مرا تکذیب می‌کردند، و اموال خود را در اختیار من گذارد در وقتی که مردم مرا از خود دور می‌کردند. خداوند متعال از خدیجه به من فرزندانی روزی کرد در حالی که تو را عقیم قرار داد (2).

امام سجاد(ع) چه زیبا نیایش می كند

بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا، ستایش برای توست كه می‌دانی و می‌پوشانی ،
و با این كه از باطنِ همه خبر داری ، عافیت می‌بخشی.
هر یك از ما چون خود را به عیب و كاستی آلود،
او را مشهور خاص و عام نساختی ،
و چون دست خود را به زشت‌ها گشود، رسوایش نخواستی ،
و چون در پنهان بدی‌ها را مرتكب شد، آن‌ها را آشكار نكردی.
چه بسا نهی تو را كه مرتكب شده‌ام،
و چه بسا امر تو را كه از آن سر پیچیده‌ایم،
در حالی كه تو ما را بر آن امر و نهی آگاه كرده بودی.
چه بسا گناهان كه انجام داده‌ایم
و چه بسا خطاها كه از ما سر زده است
و تنها تو از آنها باخبر گردیده‌ای، نه دیگر بینندگان،
و تو بیش از دیگران بر افشای آنها توانا بودی .
عافیت تو برای ما ، پرده‌ای بود در برابر چشمان‌شان ،
و سدّی بر سَرِ راه گوش‌هاشان .
چنان كن كه آن اسباب شرمندگی ما كه پوشیده داشته‌ای ،
و آن زشتی و عیب كه پنهان نموده‌ای ،
پندی باشد برای ما ، و ما را از بد رفتاری و آلوده شدن به گناه باز دارد ،
و مایه‌ی كوششی شود برای رسیدن به توبه‌ی معصیت زدا و در آمدن به راه پسندیده .
وقتِ این كوشش را نزدیك ساز و ما را به غفلت دچار مكن ؛
چرا كه ما روی نیاز به درگاه تو آورده‌ایم و از گناهان به سوی تو باز گردیده‌ایم.
خدایا ، درود فرست بر محمد و خاندان او كه ایشان را از میان آفریدگانت برگزیده‌ای ،
ناب‌ترینِ مردمان و پاكیزگان‌اند ،
و چنان كن كه ما، آن سان كه خود فرمان داده‌ای،
گفته‌هایشان را به گوش جان بشنویم و حُكمشان را فرمان بریم.
الهی آمین

4abaec2b3e1a2f4fb748f456ab988db2.gif


ماجرای ازدواج شهربانو مادر امام سجاد (علیه السلام)


http://tarigh.ir/fa/uploads/posts/1292657905.jpg


نقل شده در زمان عمر، وقتی دختر یزدجرد (آخرین پادشاه ایران) را جز اسرا به مدینه آوردند، تمام دختران مدینه برای تماشای جمال او از خانه بیرون آمدند. سپس او را وارد مسجد مدینه کردند. وقتی عمر خواست روی او را ببیند، مانع شد و گفت: سیاه باد روز هرمز که تو دست به روی فرزند او دراز می کنی.

عمر در جواب گفت: این گبرزاده به من دشنام می دهد، خواست او را آزار دهد که حضرت امیرالمؤمنین به عمر فرمود: ای عمر تو سخنی را که نفهمیدی چگونه دانستی که دشنام است؟! عمر دستور داد که در بین مردم ندا کنند که این دختر به فروش می رسد. امیرالمؤمنین فرمود: فروختن دختران پادشاهان جایز نیست ولکن به او بگو که خود یکی از مسلمانان را (به عنوان شوهر) اختیار کند و مهریه اش را از بیت المال او حساب کن. عمر قبول کرد و به آن دختر گفت: یکی از اهل مجلس را انتخاب کن. شهربانو جلو آمده و دستش را به سمت امام حسین (علیه السلام) دراز کرد.

امیرالمؤمنین از شهربانو به زبان فارسی سؤال فرمود که نام تو چیست؟ گفت: جهان شاه، حضرت فرمود: من تو را شهربانو نام گذاشتم. او گفت: این نام خواهر من است. حضرت فرمود: راست گفتی. سپس حضرت به جناب امام حسین (علیه السلام) روی نمود و فرمود: این همسر با سعادت را به خوبی محافظت نما و به او احسان و نیکی کن که فرزندی از او متولد خواهد شد که بعد از تو، بهترین اهل روی زمین خواهد بود و او مادر اوصیاء و ذرّیه طیّبه من است [1].

امام سجاد(علیه السلام)در محرم سال 61 هجری قمری، در جریان کربلای خونین، در آن سرزمین پر از محنت و بلا در کنار سالار شهیدان حسین بن علی (علیه السلام) حضور داشت. بعد از حادثه جانسوز کربلا، وظیفه خطیر امامت و رهبری امت اسلام بر عهده آن امام همام آمد. بعد از شهادت جگر گوشه زهرا حسین بن علی (علیه السلام) به همراه اسرای کاروان حسینی به اسیری به کوفه و شام برده شد.

خواستگاری پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) از شهربانو


روایت شده، پیش از آنکه لشگر مسلمانان، شهربانو را اسیر کنند، وی در خواب دید که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به همراه امام حسین (علیه السلام) وارد خانه ی او شدند و حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) او را برای امام حسین (علیه السلام) خواستگاری نموده و سپس وی را به عقد ازدواج امام حسین (علیه السلام) درآورد.

شهربانو گفت: وقتی صبح از خواب بیدار شدم، محبّت آن خورشید آسمان امامت (یعنی امام حسین علیه السلام) در دل من جا گرفت و پیوسته به او فکر می کردم. شب بعد حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را در خواب دیدم که نزد من آمد و اسلام را بر من عرضه داشت و من در خواب به دست آن حضرت مسلمان شدم، سپس حضرت زهرا به من فرمود: به زودی مسلمان ها بر پدرت غالب گشته و تو را اسیر خواهند کرد، و تو به زودی به فرزندم حسین خواهی رسید. بدان که خدا نخواهد گذاشت که دست نامحرمی به تو برسد تا آنکه به فرزندم برسی.

شهربانو می گوید: خدا مرا حفظ کرد و دست احدی به من نرسید تا من را به مدینه بردند، وقتی امام حسین (علیه السلام) را دیدم، دانستم همان است که در خواب با حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) نزد من آمده بودند و ایشان مرا به عقد او درآورده بود و به همین علّت من او را اختیار کردم [2].


تاریخچه پیدایش هیات های عزاداری

هیات های عزاداری در تاریخ ایران

کلمة‌ «هیات» در لغت به معنای «صورت، شکل، حالت هر چیز» آمده است.[1] و منظور از هیات های عزاداری، نوعی تشکل مذهبی، بر محور عزاداری برای سید الشهداء و ائمه ـ علیهم السّلام ـ است. «مجموعه هایی از مردم هر محله، در شهرها یا روستاها، که برای سوگواری و روضه خوانی نسبت به امام حسین ـ علیه السّلام ـ بویژه در ایام عاشورا تشکیل می یابد.»[2]

مهمترین گروهها و فعالیت های گروهی هر محله که هنوز هم پابرجا مانده است، همین هیات های عزاداری می باشد. این هیات ها دارای تمام خصوصیات یک گروه اجتماعی کامل هستند. یعنی دارای نظام تقسیم کار و تفکیک نقش های دقیق و درونی شده هستند. پس «گروه اجتماعی از یک عده افرادی تشکیل شده است که دارای یک وجه اشتراک مهم، فعالیت مشترک و کنش متقابل و احساس تعلق خاطر یا احساس «ما» باشند.»[3]

البته این نظم و تفکیک کار در هیات ها از همان بدو پیدایش نبوده است بلکه به تدریج و به مرور زمان به صورت منسجم درآمده است که ما شاهد عینی آن به صورت هیات های عزاداری امروزی می باشیم.

پیدایش عزاداری رسمی و علنی بر امام حسین ـ علیه السّلام ـ از زمان آل بویه شکل گرفته است. آل بویه شیعه اثنی عشری بودند و خلفای عباسی که بغداد مقر آنان بود، سنی مذهب بودند. اوج قدرت آل بویه در زمان معزالدوله بود در حالی که در این زمان خلفای عباسی در ضعف کامل به سر می بردند. «معزالدوله در سال 352 هـ . ق دستور داد که مردم در روز عاشورا گرد یکدیگر برآیند و اظهار حزن (و عزاداری نسبت به امام حسین ـ علیه السّلام ـ ) کنند. در این روز بازارها بسته شد، خرید و فروش موقوف گردید، قصابان گوسفند ذبح نکردند، هریسه پزها، هریسه (حلیم یا آبگوشت) نپختند، مردم آب ننوشیدند، در بازارها خیمه برپا کردند و بر آنها پلاس آویختند، زنان بر سر و روی خود می زدند و بر حسین ـ علیه السّلام ـ ندبه می کردند، در این روز نوحه گری و ماتم به پا گردید.... »[4] این مراسم و عزاداری در زمان آل بویه فقط روز عاشورا بوده و تا انقراض این سلسله هر سال، تکرار می شده است. در زمان صفویان نیز از آنجایی که مذهب رسمی، شیعه دوازده امامی بوده است، مراسم عزاداری در ماه محرم و روز عاشورا انجام می گرفته و همراه با قمه زنی بوده است.

تاورنیر، سیاح و سفرنامه نویس اروپایی در حضور شاه سلیمان ناظر مراسم سوگواری ماه محرم بوده و می نویسد: «شاه سلیمان در ساعت 7 صبح در وسط تالار جلوس کرده و بزرگان همه بر پا ایستاده بودند. مسئولیت برپایی نظم به بیگلر بیگی سپرده شده بود... بعد از آن بیگلر بیگی شروع به داخل کردن دسته ها کرد. هر دسته عماری داشت که هشت تا ده نفر آن را حمل می کردند و در هر عماری تابوتی گذارده و روی آنرا با پارچه زری پوشانده بودند... »[5

اولئاریوس هم شاهد عزاداری مردم در شهر اردبیل بوده است، وی می نویسد: «مراسم در میدان بزرگ شهر انجام می گرفت... اردبیل پنج خیابان اصلی بزرگ دارد و هر یک از آنها مختص به صنف معینی است. این اصناف هر کدام دسته ویژه جداگانه ای تشکیل داده اند و برای خود مداحان جداگانه ای دارند. صنفی که بهترین سروده و نوحه را ارائه دهد، مشهور می شود. این گروه ها به مدت دو ساعت یکی پس از دیگری به نوبت عزاداری می کنند... »[6]

در زمان حاکمیت ایل زند نیز (چون پیرو آیین تشیع بودند و از آنجایی که کریم خان مرد متدین و مقید به آداب و مراسم مذهبی بود) به تقلید از پادشاهان صفوی، در ایام محرم به برگزاری مراسم عزاداری می پرداختند.[7] امّا در زمان قاجاریه به خصوص در عهد ناصر الدین شاه ما شاهد برپایی عزاداری چشمگیر هستیم. به نحوی که مراسم دیگر منحصر به روز عاشورا نبوده بلکه به دهة اول محرم و به ایام سوگواری های ائمه ـ علیهم السّلام ـ مانند19 تا 23 رمضان و 28 صفر نیز گسترش یافته بود. خود ناصر الدین شاه در دهة‌ اول محرم در تکیه دولت حضور پیدا می کرد و سالانه مبلغ پنجاه هزار تومان برای برگزاری مراسم سوگواری امام حسین ـ علیه السّلام ـ خرج می شد.
گزارش های نظمیة‌ تهران از محلات مختلف در سال های 1303 تا 1305 خبر از برپایی مراسم عزاداری می دهد. از بررسی گزارش های مربوطه به روز هفتم محرم 1304 بر می آید که 48 مجلس روضه و در روز تاسوعای همان سال 53 مجلس برگزار شده است. گذشته از دو ماهِ محرم و صفر، چنان که گزارش های نظمیه گواهی می دهند مجالس روضه خوانی در دیگر ماه های سال نیز برگزار می شد.

 شنیده شده است که رسم روضه های هفتگی و ماهانه را ملا آقا دربندی بنیاد نهاده.[8] در دورة‌ پهلوی ابتدا رضا شاه برای تثبیت حکومت خود و جلب توجه مردم، به برگزاری مجلس روضه خوانی اقدام می کرد و حتی هنگام عزاداری گِل بر سر خود می مالید.[9] امّا بعد از گذشت چند سال، او از برگزاری مجالس و مراسم عزاداری به کلی جلوگیری کرد و به شدت با برگزاری آنها مخالفت و مبارزه نمود. او روضه خوانها را زندانی و اذیت و اهانت می کرد و صاحب خانه را به جرم روضه خوانی دستگیر و زندانی می نمود. در این اوضاع و احوال بود که روضه خوانی و عزاداری مخفیانه در خانه ها برگزار شد، هر چند منع عزاداری با مخالفت شدید و مبارزة‌ مردم روبرو شد، ولی کم کم روضه خوانی و عزاداری بطور پنهانی به خانه ها کشیده و پایه و بنیان هیئت ها بناگذاری شد.

در زمان محمد رضا شاه، عزاداری آزاد ولی بسیار محدود شده و خروج دسته جات را منحصر به سه روز تاسوعا و عاشورا و یازدهم محرم نمودند و آن هم به خاطر استفاده از این فرصت برای تبلیغات سوء علیه عزاداری امام حسین ـ علیه السّلام ـ بود تا مراسم مذهبی و سنت های موروثی آباء و اجدادی ما را از بین ببرد و یا به شکل دیگری تغییر بدهد.

منع عزاداری توسط رضا و محمد رضا شاه باعث ایجاد تشکل های مردمی و دسته جمعی به صورت هیئت های مذهبی گردید. تا اینکه در دوران انقلاب اسلامی به اوج خود رسید. به موجب آماری که از سازمان تبلیغات اسلامی تهران و غیره بدست آمده، تعداد دسته جات و هیئت های حسینی تهران تا سال 1376 شمسی به چهار هزار و پانصد هئیت رسیده و با دسته جات اطراف تهران که مجموع دسته جات استان بود به حدود هشت هزار هیئت می رسید.[10] در این هیئت ها علاوه بر مجالس روضه خوانی هفتگی و ماهیانه و دهگی، مجالس دعای کمیل و ندبه و سمات و زیارت عاشورا برگزار می گردد. نکته قابل ملاحظه دربارة اسماء هیئت ها این است که هر هیئتی نام خاص و پرچم و علامت ویژه انتخاب می کند. هیئت های عزاداری، گاهی متوسلین به یکی از ائمه ـ علیهم السلام ـ و یا گاهی به شهدای کربلا هستند. مانند هئیت علی اصغر، علی اکبر، امام سجاد ـ علیه السّلام ـ و... . نویسندة توانا و اهل قلم، حجة‌الاسلام جواد محدثی در کتاب خود راجع به تاریخ این گونه هیئت ها می نویسد:

«هیئت که نوعی سوگواری گروهی است، در قدیم هم رایج بوده و شیعیان به صورت جمعی نوحه خوان و با تشکیلات به زیارت قبر حسین ـ علیه السّلام ـ می رفتند. امام صادق ـ علیه السّلام ـ به فائد حنّاط که خبر این گونه زیارت های جمعی را باز می گفت، فرمود: هر کس قبر حسین ـ علیه السّلام ـ را زیارت کند، در حالی که به حق او آشنا باشد خداوند گناهان گذشته و آینده او را می آمرزد.»[11]
از قدیم ترین هیات های موجود در تهران می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

1. هیئت محبان حسین که در سال 1363 هـ . ق تاسیس شد. از علمای شرکت کننده در این هیئت می توان از آیت الله حاج میرزا ابوالقاسم تنکابنی و محمد رضا تنکابنی، آیت الله خوانساری، واعظ محترم سلطان الواعظین شیرازی و... نام برد.

2. هیئت احمدی که در سال 1365 هـ . ق تاسیس شد.

3. هیئت کربلائیهای تهران که در 1348 هـ . ش تاسیس گردید. این هیئت بسیار گسترده و وسیع بوده و شعبه های متعددی در نقاط مختلف تهران پیدا کرد.

4. هیئت کربلائیهای مقیم قزوین در تهران به سال 1352 هـ . ش تاسیس گردید.[12]

پس هیات های عزاداری که ما امروزه شاهد آن هستیم، ابتدا در مفهوم و معنا گسترده و عام بود و به تدریج این تشکل خاص و منظم به صورت «هیئت» شکل گرفت. در زمان آل بویه عزاداری به صورت علنی برای اولین بار صورت گرفت و در زمان صفویه نیز ادامه یافت و در دورة‌ قاجاریه به اوج و گستردگی خود رسید به طوری که علاوه بر روز عاشورا، دهة محرم و ماه صفر و حتی تشکیل مجالس روضة هفتگی و ماهیانه شکل پیدا کرد. در دورة‌ پهلوی با ممانعت حکومت، عزاداری های به صورت منظم و هیئت هایی در خانه ها به صورت مخفیانه تشکیل یافت تا اینکه در دورة‌ انقلاب اسلامی این هیئت های خانگی، رسمی و آشکارا به ارائة‌ برنامه های مختلف پرداختند و هر هیئتی بنام یکی از شهدای کربلا و ائمه ـ علیهم السّلام ـ شروع به فعالیت کرد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ایران و تشیع، نوشتة دکتر دادخواه.
2. تاریخچة عزاداری حسینی، تالیف شهرستانی.

--------------------------------------------------------------------------------
[1] . دهخدا، علی اکبر، لغت نامة‌ دهخدا، دانشگاه تهران، 1258، 1334 ش، ج 49، ص 351.
[2] . محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، قم، نشر معروف، چاپ سوم، چ دانش، 76، ص 472.
[3] . رفیع پور، فرامرز، آناتومی جامعه، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ اول،
78، چ هنر، 77، ص 109.

[4] . فقیهی، علی اصغر، آل بویه، چاپخانة دیبا، چاپ سوم، 67، ص 459.
[5] . نوایی، عبدالحسین و غفاری فرد، عباسقلی، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه، تهران، سمت، چ اول، 81، ص383.
[6] . نوایی، عبدالحسین، و... همان، ص 384.
[7] . شعبانی، رضا، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی ایران در دوره های افشاریه و زندیه، تهران، سمت، چاپ چهارم، 81، ص 155.
[8] . منظور الاجداد، سید محمد حسین، بزرگداشت حماسة‌حسینی در تهران، عصر ناصری، فصلنامة تاریخ اسلام، سال دوم. شمارة یکم، بهار 80، قم، موسسة باقر العلوم، ص 168.
[9] . جمعی از نویسندگان. انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخ داد آن، دفتر نشر معارف، نهاد رهبری در دانشگاه ها، 81، چاپ 23. ص 53.
[10] . کاشانی، سید حسین معتمدی، عزاداری سنتی شیعیان در بیوت علما و حوزه های علمیه و کشورهای جهان، قم، ناشر مولف، چاپ اعتمادی ، چاپ اول، 79، ج2، ص229.
[11] . محدثی، جواد، همان.
[12] . کاشانی. سید حسین معتمدی، همان، ج دوم، ص 234.

و اینگونه سیاه‌پوش می‌شویم....

 این روزها و شب ها که همه در تاب و تب حزن‌انگیزترین غم تاریخ سیاه‌پوش می‌شویم بد نیست برخی اصول واردشده در این مصیبت را نیز رعایت کنیم و با معرفت بیشتر در خیمه عزای سیدالشهداء(ع) حاضر شویم.

1- سیاهپوشی:
از نظر فقهی پوشیدن لباس سیاه مکروه است ولی در عزاداری امام حسین (علیه السلام ) وائمه معصومین (علیهم السلام ) استثناء شده است زیرا این کار نشانه حزن و اندوه و نمودار شعائر و حماسه ها است.

2- تسلیت گویی:
اصل تسلیت گفتن در شرایط مصیبت و اندوهی که بر کسی وارد شده در اسلام مستحب است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): هرکس مصیبت دیده ای را تسلیت گوید، پاداشی همانند او دارد. (سفینةالبحار، ج2، ص188 )

* این سنت در بین شیعیان رایج است و با جمله « اَعظَمَ اللهُ اُجُورَکُم » همدیگر را تسلیت می دهند.

* امام باقر (علیه السلام): وقتی شیعیان به هم می رسند در مصیبت ابا عبدالله (علیه السلام )این جمله را تکرار نمایند: « اَعظَمَ اللهُ اُجُورَنا بمُصابنا بالحُسَین (علیه السلام ) وَ جَعَلَنا وَ اِیاکُم مِنَ الطالبینَ بثاره مع وَلیهِ الاِمام المَهدی مِن الِ مُحَمَدٍ علیهمُ السَلامُ.» خداوند اجر ما را به سوگواری و عزاداری بر امام حسین (علیه السلام ) بیفزاید و ما و شما را از خونخواهان او همراه با ولی خود امام مهدی از آل محمد (علیهم السلام ) قرار بدهد. (مستدرک الوسایل،ج2،ص216)

3- تعطیلی کار در روز عاشورا:
امام صادق (علیه السلام): کسی که روز عاشورا را تعطیل کند، یعنی عقب کسب و کارش نرود و به کوری چشم بنی امیه که روز عاشورا را متبرک می دانستند، اگر کسی برای معیشت روزانه اش هم فعالیتی نکند، خداوند حوائج دنیا و آخرتش را بر آورد و کسی که روز عاشورا روز حزن و اندوه او باشد، در عوض فردای قیامت که برای همه روز هول و ترس است برای او روز شادی خواهد بود.
(امالی شیخ صدوق، ص129)

4- زیارت و زیارت خوانی:
علقمة بن حضرمی از امام باقر (علیه السلام ) در خواست نمود که مرا دعایی تعلیم بفرما که از راه نزدیک یا دور و از خانه ام در این روز ـ روز عاشورا ـ بخوانم.
امام فرمودند: ای علقمه! هرگاه خواستی دعا بخوانی، دو رکعت نماز بخوان بعد از آن این زیارت ـ عاشوراـ را بخوان.
پس اگر تو این زیارت را بخوانی، دعا کرده ای به آنچه که، ملائکه برای زائر حسین (علیه السلام ) دعا می کنند و خداوند صد هزار هزار درجه برای تو بنویسد و مثل کسی هستی که با حسین (علیه السلام ) شهید شده باشد تا مشارکت کنی ایشان را در درجات ایشان و شناخته نشوی مگر در جمله شهیدانی که شهید شده اند با آن حضرت و نوشته شود برای تو ثواب زیارت هر پیغمبری و رسولی و ثواب زیارت هر که زیارت کرده حسین (علیه السلام ) را از روزی که شهید شده است. (مصباح المتهجد، ص714)

[اگر می توانید زیارت عاشورای معروفه را با صد لعن و صد سلام بخوانید و اگر وقت ندارید برای صد لعن و صد سلام، زیارت عاشورای غیر معروفه را که در اجر و ثواب با زیارت معروفه یکسان است، هر روز بخوانید. (هر دو زیارت در مفاتیح الجنان هست.)]

5 - تباکی و گریستن:
در حدیث قدسی آمده که خداوند به حضرت موسی (علیه السلام) فرموند: ای موسی ! هر یک از بندگانم در زمان شهادت فرزند مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) (روز عاشورا) گریه کند یا حالت گریه به خود بگیرد و بر مصیبت سبط پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تعزیت گوید همواره در بهشت خواهد بود. (مستدرک سفینه البحار، ج7، ص235)

6- برگزاری مجالس عزاداری:
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: مجلس گرفتن شما را من دوست می دارم. در مجالس خود « امر ما را » زنده بدارید. خداوند رحمت کند کسی که امر ما را زنده بدارد. (وسایل الشیعه، ج10، ص235)

7 - نماز جماعت ظهر عاشورا:
سید الشهداء و یاران با وفای او همه کشته راه نماز شدند.از این رو در زیار ت مطلقه امام حسین خطاب به امام می گوییم: اشهد انک قد اقمت الصلاة و اتیت الزکاة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر.


8 - باید مقدارى از لذائذ زندگى را که از خوردن و نوشیدن و حتّى خوابیدن و گفتن بدست مى‏آید ترک نموده ( مگر آن که لازم باشد ) و دیدار با برادران دینى را ترک کرده و آن روز را روز گریه و اندوه خود قرار دهد.و مانند کسى باشند که پدر یا فرزند خود را از دست داده است‏.

* امام صادق (علیه السلام) : در روز (عاشورا) از کارهای لذتبخش دوری شود و آداب و سنن سوگواری بر پا گردد و تا زوال خورشید از خوردن و آشامیدن خودداری شود و بعد از آن همان غذایی خورده شود که سوگوارن می خورند. (میزان الحکمه، ج8، ص3783)
[ یکی از علما می فرمودند: از روز 7 محرم که آب را بر امام حسین (علیه السلام) بستند تا روز عاشورا سعی کنید آب نیاشامید، نوشیدنی های دیگر بیاشامید ولی به احترام آقا و اهل بیتش آب نیاشامید. ]

9- رعایت اخلاص:
عزاداری را بخاطر رسم و عادت انجام نداده و سعى کنیم این کارها را با نیتى خالص و براى رضاى خدا انجام داده و در خلوص خود نیز صادق باشیم. زیرا کار کوچکى که با نیت خالصانه و صادقانه همراه باشد بهتر از کارهاى زیادى است که خلوص و صداقت در آن نباشد، حتى اگر چندین هزار برابر باشد. و این مطلب بخوبى از عبادتهاى حضرت آدم علیه السّلام و شیطان فهمیده مى‏شود، زیرا عبادتهاى چندین هزار ساله شیطان او را از جاودانگى در آتش نجات نداد ولى یک توبه حضرت آدم علیه السّلام باعث بخشش خطا و برگزیدن او شد. در هنگام انجام اعمال نیز باید مواظب باشد که ریاء و دوستىِ ستایش مردم در نیت او وارد نشود.

10- در آخر روز عاشورا زیارت تسلیت را بخواند، و روز عاشورا را با توسلى...اصلاح حال و پذیرش عزادارى را [ از خداوند] خواسته و از کوتاهى خود معذرت بخواهد.

.................
پی‌نوشت‌ها
1 تا 7 - سوگنامه عاشورا، ص 80- 67
8 تا10 - ترجمه المراقبات، ص53 - 47

الا ... اى محرم!

حجت الاسلام والمسلمین جواد محدثی

تو آن خشم خونین خلق خدایى که از حنجر سرخ و پاک شهیدان برون زد تو بغض گلوى تمام ستمدیدگانى که در کربلا - نیمروزى به یکباره ترکید تو خون دل و دیده روزگارى که با خنجر کینه توز ستم، بر زمین ریخت تو خون خدایى که با خاک آمیخت تو شبرنگ سرخى، که در سالهاى سیاهى درخشید الا ... اى محرم!

تو خشم گره خورده سالیانى، تو آتشفشانى تو بر ظلم دشمن گواهى تو بر شور ایمان پاکان نشانى تو هفتاد آیه، تو هفتاد سوره، تو هفتاد رمز حیاتى تو پیغام فریاد سرخ زمانى تو، موجى ز دریاى عصیان و خشمى که افتان و خیزان رسیده است‏بر ساحل روزگاران الا .. . اى محرم!

تو فجرى، تو نصرى تویى «لیله القدر» مردم تو رعدى ، تو برقى تو طوفان طفى تویى غرش تندر کوهساران!

الا ... اى محرم! تو یاد آور عشق و خون و حماسه تو دانشگه بى نظیر جهاد و شهادت تویى مظهر «ثار» و «ایثار» یاران الا ... اى محرم!

به هنگام و هنگامه هجرى کاروان شهیدان تو آن راهبان روانبخش و مهمان‏نوازى که در پاى رهپوى آزادگان لاله ارغوان مى‏فشانى

الا ... اى محرم! به چشم و دل قهرمانان و آزاد مردان که همواره بر ضد بیداد، قامت کشیدند و در صفحه سرخ تاریخ، زیباترین نقش جاوید را آفریدند تو آن آشناى کهن یاد و دشمن‏ستیزى که همواره در یادشانى

الا .. . اى محرم! تو آن کیمیاى دگرگونه‏سازى که مرگ حیات آفرین را - به نام «شهادت‏» به اکسیر عشقى که در التهاب سر انگشت‏سحرآفرینت نهفته است.

چو شهدى مصفا و شیرین به کام پذیرندگان مى‏چشانى!

شش روز دگر تا به محرم داریم!!!

از داغ حسین(ع) اشک نم نم داریم ، در خانه سینه تا ابد غم داریم!

پیراهن و شال مشکی آماده کنید... شش روز دگر تا به محرم داریم!


دوستان عزيز محرم داره مياد. اينم دو تا عكس از نمای داخلی حرم مطهّر حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) و نمای داخلی حرم مطهّر حضرت ابا الفضل العبّاس(ع).

نمای داخلی حرم مطهّر حضرت ابا عبدالله الحسین(ع)


نمای داخلی حرم مطهّر حضرت ابا الفضل العبّاس(ع)

شق القمر

   شق القمر                                                                    

*حسب اخباری که از ناسا انتشار یافته ، تصاویری از ماه وجود دارد که حاکی از
وجود یک رشته صخره های تغییر شکل یافته در سطح ماه می باشد که تا عمق آن امتداد
یافته و از نیمه دیگر آن برآمده و این دلیلی بر شکافته شدن ماه و پیوند دوباره
آن در دورانی از حیات آن می باشد.*


* *در روایات اسلامی آمده که کفار مکه از پیامبر اسلام (ص) تقاضا کردند برای
صدق دعوی خود ماه را به دو نیم بشکافد و به او قول دادند که اگر چنین نماید به
دین اسلام و صدق گفتار او ایمان خواهند آورد... آن شب آسمان صاف و ماه به صورت
کامل ( بدر) بود، پیامبر (ص) از خداوند خواست تا آنچه را که کفار مکه از او
خواسته اند به آنها نشان بدهد تا ایمان بیاورند ...خداوند دعای پیامبرش را
اجابت کرد ...و سپس ماه به دو نیم شکافته شد نیمی در کوه صفا و نیم دیگر در کوه
قیقعان در مقابل آن قرار گرفت.


کفار مکه که در حال مشاهده این واقعه بودند گفتند که محمد (ص) ما را سحر کرده
است، سپس گفتند ، اگر او ما را سحر کرده باشد نمی تواند همه مردم را سحر کند،
ابوجهل گفت صبر کنید تا یکی از اهل بادیه بیاید و از او سئوال کنیم که آیا
انشقاق ماه را دیده است یا نه، اگر تایید کرد ایمان می آوریم و اگر نه معلوم می
شود که محمد (ص) چشمان مارا سحر کرده است.


بالاخره یکی از اهالی بادیه به مکه آمد و این خبر را تصدیق کرد و آنگاه ابو جهل
و مشرکان گفتند " این سحر مستمر است" و آنگاه این آیات مبارک نازل شد...
"اقتربت الساعة وانشق القمر ..." باری این موضوع پایان یافت و مشرکان ایمان
نیاوردند.


در یکی از نشستهای دکتر زغلول النجار در یکی از دانشگاههای انگلیس، وی در خصوص
معجزه شق القمر در صدر اسلام به دست پیامبر (ص) به عنوان یکی از معجزات پیامبر
(ص) که توط ناسا به اثبات رسیده است صحبت می کرد. در این میان یکی از حاضران که
به اسلام خیلی توجه و اهتمام داشت به نام "داوود موسی بیتکوک " که در حال حاضر
نیز رئیس حزب اسلامی بریتانیا است ماجرای مسلمان شدن خود را اینگونه نقل کرد:


هنگامی که می خواستم در مورد اسلام تحقیق کنم یکی از دوستانم ترجمه ای از قران
کریم به زبان انگلیسی را به من هدیه کرد و من نیز بطور اتفاقی آن را باز کردم و
اتفاقا سوره قمر  آمد. سپس شروع به خواندن کردم ....و ماه شکافته شد...وقتی به
این جمله رسیدم از خود پرسیدم آیا واقعا ماه شکافته شده است؟؟! سپس با ناباوری
کتاب را بسته و به کناری گذاشتم و از تحقیق در باره اسلام هم منصرف شدم. و دیگر
سراغ آن کتاب هم نرفتم. روزی در مقابل تلویزیون نشسته بودم و طبق معمول شبکه بی
بی سی را مشاهده می کردم ، برنامه ای بود که در آن مجری با سه نفر از دانشمندان
ناسا متخصص در علوم فضایی مصاحبه داشت. موضوع برنامه جنگ ستارگان و صرف
میلیاردها دلار در این راه و اعتراض به این موضوع بود. مجری با بیان اینکه صدها
میلیون نفر در سراسر جهان از گرسنگی رنج می برند دانشمندان را مورد انتقاد قرار
داده بود و آنان هم با بیان مفید بودن این تحقیقات در مجالات کشاورزی و صنعت و
غیره از این طرحها دفاع می کردند... مجری سپس سئوال دیگری را طرح می کند بااین
مضمون که "شما در یکی از سفرهای خود به ماه حوالی 100 میلیارد دولار هزینه
کردید و تنها خواسته اید که پرچم آمریکا را بر روی ماه نصب کنید...آیا این
عاقلانه است"؟؟!  در جواب این گوینده دانشمند آمریکایی لب به سخن گشوده و می
گوید که در آن سفر ، هدف ما مطالعه ترکیب داخلی ماه بوده که بدانیم چه تشابهاتی
با زمین دارد و در این زمینه به موضوع عجیبی برخورد کردیم که عبارت بود از یک
کمر بندی از سنگها و صخره های تغییر شکل یافته که سطح کره ماه را به طرف عمق و
به طرف سطح دیگر آن پوشانده بود و هنگامی که این اطلاعات را به زمین شناسان
منتقل کردیم مایه شگفتی آنان شده و گفتند چنین چیزی امکان ندارد مگر آنکه ماه
در مرحله ای از حیات خود به دو نیم تقسیم شده و سپس دوباره جمع شده باشد و به
شکل اول بازگشته باشد.و این نوار از صخره های تغییر شکل یافته نتیجه برخورد دو
نیمه ماه در لحظه جمع شدن و به هم پیوستن دو نیمه آن می باشد.

موسی بیتکوک " سپس می گوید: با شنیدن این مطلب از جای خود پریدم و گفتم
این معجزه ای است که در 1400 سال قبل به دست پیامبر اسلام در قلب صحرا اتفاق
افتاده و از عجایب روزگار این است که آمریکایی ها باید میلیاردها دلار خرج کنند
تا آن را برای مسلمانان اثبات نمایند! بی شک این دین حق و حقیقت است...
به این ترتیب سوره قمر سبب اسلام آوردن این شخص شد ، پس از آنکه عاملی برای
دوری او از اسلام شده بود و این خود از دیگر معجزات اسلام است.
*منبع: مجله الشریعه شماره 502 اکتبر 2007 چاپ اردن